به نام خدا
معنی درس «جدال سعدی با مدعی»
* یکی در صورت ..... شکسته.
معنی: شخصی که در ظاهر، درویش بود اما اخلاق و رفتار درویشان را نداشت در مجلسی نشسته بود و شروع به بدگویی و سرزنش توانگران کرده بود و شکایت میکرد و آنان را سرزنش مینمود. تا اینکه کلامش به اینجا رسید که درویشان توان انجام کار خیر را ندارند (هرچند که نیت آن را دارند) در حالی که توانگران قدرت انجام کار خیر را دارند ولی میل به انجام آن را ندارند.
مفهوم: نکوهش و مذمت توانگران
بیت: کریمان را به دست اندر درم نیست خداوندانِ نعمت را کرم نیست (مفاعیلن مفاعیلن فعولن= بحر هزج مسدس محذوف)
معنی: انسانهای بخشنده قدرت و توان مالی ندارند و ثروتمندان با وجود توان مالی، اهل بخشش نیستند.
* مرا که پروردة ..... گوشهنشینان.
معنی: این سخن بر من که پرورشیافتة لطف و نعمت بزرگان هستم (به قول معروف نان و نمک آنان را خوردهام) گران تمام شد. گفتم: ای دوست، توانگران محل درآمد درویشان هستند و توشة انسانهای بیپناه.
بیت: توانگران را وقف است و نذر و مهمانی ........ (بر وزنِ مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن = بحر مجتث مثمن مخبون محذوف)
معنی: کارهای خیر و نیکی مانن وقف و نذر کردن و مهمانی دادن و رداختن زکات مال و فطریه دادن و آزادکردن بندگان و قربانی کردن، مخصوص توانگران است.
بیت: تو کی به دولت ایشان رسی که نتوانی .....
معنی: ای درویش تو هیچگاه به اقبال و سعادت توانگران در انجام کارهای خیر نمیرسی و کاری غیر از دو رکعت نماز انجام نمیدهی که آن هم با آشفتگی و بدون حضور قلب است.
* اگر قدرت جودست ..... دل فارغ.
معنی: توان بخشش و قدرت عبادت برای ثروتمندان بهتر فراهم میشود زیرا مالی پاک و زکات داده دارند و لباس پاک و آبروی محفوظ و دل آسودهای برای عبادت دارند.
* و قوت طاعت در ...... چه خیر.
معنی: نیروی عبادت کردن با غذای گوارا و چرب و نرم به دست میآید و درستی عبادت در پوشش پاک است و مشخص است که شکم گرسنه توانی برای عبادت ندارد و از دست خالی، جوانمردی و بخشش برنمیآید و پای بسته و گرفتار هیچ حرکت و جنبشی ندارد و دست انسان گرسنه هیچ خیر و برکتی ندارد.
بیت: شب پراکنده خسبد آن که پدید ......... (فاعلاتن مفاعلن فع لن = بحر خفیف مسدس
معنی: کسی که مخارج فردایش فراهم نباشد شب را با پریشانی خاطر و آشفتگی میخوابد.
بیت: مور گرد آورد به تابستان ...........
معنی: مورچه در گرمای تابستان آذوقة خود را فراهم میکند تا در سرمای زمستان آسایش داشته باشد.
* فراغت با فاقه ........... کی ماند؟
معنی: آسایش با تنگدستی جمع نمیشود و آسودگی خاطر با فقر و تهیدستی ممکن نیست؛ یک نفر (= توانگر) تکبیرة الاحرام نماز عشا را گفته و دیگری (= فقیر) منتظر شام نشسته است. هیچگاه موقعیت این دو نفر به هم شبیه نیست.
بیت: خداوند مکنت به حق مشتغل ........... (فعولن فعولن فعولن فعل = متقارب مثمن محذوف)
معنی: آن که ثروت دارد به عبادت مشغول میشود اما شخص مستمند و فقیر، پریشان و آشفتهحال است.
* پس عبادت .................. عبادت پرداخته.
معنی: پس عبادت توانگرات بیشتر مورد پذیرش خداوند واقع میشود زیراکه آنان آسوده خاطر هستند و حضور قلب دارند و پریشان خاطر نیستند. آنان لوازم زندگی را مهیا کردهاند و به ذکر و دعا مشغول هستند.
* حال که من .......................... الّا به کراهت.
معنی: همین که من این سخن را گفتم درویش صبر و تحملش تمام شد و گفت: آنقدر در توصیف توانگران زیادهروی کردی که انسان میپندارد که آنان همانند پادزهر، درمانبخش هستند و یا همچون کلیدی برای گنجینة روزی میباشند (تمام روزی به دست آنان است). جماعتی خودخواه و خودپسند و گریزان از مردم که به مال و نعمتهای دنیایی سرگرم هستند و شیفتة مقام و ثروت خود میباشند که تنها از روی نادانی سخن میگویند و از روی بیمیلی به دیگران نگاه میکنند. (نگاهشان به دیگران تحقیرآمیز است)
* بی خبر از قول ............... به معنی درویش.
معنی: غافل از سخن علما که گفتهاند: هرکس که عبادتش از دیگران کمتر است و ثروتش بیشتر، در ظاهر توانگر است ولی درحقیقت فقیر میباشد.
* گفتم: مذمت ایشان .......................... در خاک رود.
معنی: گفتم این گروه را سرزنش مکن زیرا که صاحب کرم و بخشش هستند. گفت: اشتباه کردی زیراکه بندة ثروتشان هستند. چه فایدهای دارند؟ (هیچ سودی ندارند). توانگران همانند ابر پرباران بهاری هستند ولی بر کسی نمیبارند و سرچشمة روشنایی و گرما هستند. اما نور و حرارتشان به کسی نمیرسد. کوچکترین قدمی در راه رضای خدا برنمیدارند و حتی یک درهم بدون منت و آزار نمیپردازند. (بخشش آنان همراه با منت و ادیت است). با سختی و رنج فراوان، ثروتی را جمع میکنند و با فرومایگی نگهداری میکنند و با حسرت و تأسف بر جای میگذارند و میروند. همان طوری که بزرگان گفتهاند: ثروت و اندوختة بخیل (آن که نه خود میخورد و نه به دیگران میبخشد) هنگامی آشکار میشود که خود او مرده و در خاک رفته باشد.
بیت: به رنج و سعی کسی نعمتی به دست آرد .................... (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن = مجتث مثمن مخبون محذوف)
معنی: کسی با تلاش و کوشش مالی را جمعآوری میکند ( و به علت بخیل بودن آن را مصرف نمیکند) در نتیجه، دیگری (وارث) بدون سعی و کوشش آن را مالک میشود.
* گفتمش بر بخل ....................... که زر چیست.
معنی: به او گفتم: بر خسیس بودن توانگران آگاهی نیافتهای مگر به خاطر گداصفتی خودت. وگرنه هرکس که حرص و طمع را کنار بگذارد از نظر او بخشنده و خسیس تفاوتی با هم ندارند. همان گونه که تنها سنگ محک، طلا را از غیر طلا تشخیص میدهد.
* گفتا به تجربت .................... بار عزیزان ندهند.
معنی: گفت: از روی این تجربه میگویم که وابستگان و خویشاوندان را بر در میایستانند و نگهبانان سختگیر را مأمور میکنند تا به دوستان اجازة ورود ندهند.
* گفتم: به عذر آن که ........................ گدایان پر شود.
معنی: گفتم به سبب آن که از دست گدایان پرتوقع خسته و ملول شدهاند و از نامة درخواستی گدایان به ناله درآمدهاند و از نظر عقل غیرممکن است که حتی اگر ریگهای بیابان همگی به دانههای مروارید تبدیل شوند، چشم گدایان پر شود و راضی گردند.
بیت: دیدة اهل طمع به نعمت دنیا ........................ (مفتعلن فاعلات مفتعلن فع)
معنی: چشم افراد طمعکار با نعمتهای دنیایی پر نمیشود همانطور که چاه بزرگ هیچوقت با قطرات شبنم بر نمیشود.
مفهوم بیت: حریص، سیریناپذیر است.
* گفتا: نه که من ...................... گرفتار.
معنی: گفت: نه، که من به حال آنان دلسوزی میکنم. گفتم: نه، بلکه نسبت به ثروت آنان حسادت میکنی. ما در این باره با هم صحبت میکردیم و با هم درگیر بودیم. (جدل میکردیم)
* تا عاقبتالامر .......................... زنخدانش گرفتم.
معنی: تا این که سرانجام هیچ دلیلی برایش نماند و او را خوار کردم. دست درازی کرد و شروع به بیهودهگویی نمود و راه و روش نادانان اینگونه است که وقتی در مقابل دشمن از آوردن دلیل عاجز شوند شروع به دشمنی میکنند همانند آزر بت-تراش که چون با ذلیل و برهان از عهدة جوابگویی حضرت ابراهیم برآبد به جنگ و مبارزه با او برخاست و خطاب به حضرت ابراهیم (ع) چنین گفت: «اگر از مخالفت با بتان دست برنداری تو را سنگسار میکنم» او به من فحش داد و من هم به او ناسزا گفتم و او یقة مرا پاره کرد و من هم چانهاش را گرفتم.
* او در من و من در او فتاده ........................ (مفعول مفاعلن فعولن)
معنی: من و او با هم درگیر بودیم و مردم به دنبال ما میدویدند و میخندیدند (موجب تمسخر و استهزای دیگران قرارگرفتیم)
* انگشت تعجب جهانی ....................
معنی: همة مردم از گفتگوی ما متعجب و شگفتزده شده بودند.
* القصه مرافعة ................... بسیار برآورد.
معنی: خلاصه برای دادخواهی نزد قاضی رفتیم و به داوری عادلانة او راضی شدیم تا قاضی مسلمانان چارهاندیشی کند و تفاوت بین توانگران و فقیران را بیان کند. هنگامی که قاضی زیرکی و چارهاندیشی ما را دید و سخنان ما را شنید به اندیشه فرورفت و پس از تفکر فراوان سر بلند کرد.
* و گفت: ای که توانگران ........................... بر سر گنج مار است.
معنی: قاضی گفت: ای کسی که توانگران را ستایش کردی و بر فقیران ظلم روا داشتی. آگاه باش که هرجا که لطافت و زیبایی گل است نیش خار هم هست و به همراه نشاط شراب، رنج سردرد هم وجود دارد و بر سر گنجینة گرانبها، مار خطرناک است.
مفهوم: هر لذت و خوشی و آسایشی با سختی و رنج همراه است و باید سختیها را تحمل کرد تا به راحتی رسید.
بیت: جور دشمن چه کند گر نکشد طالب دوست .......................... (فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن = رمل مثمن مخبون محذوف)
معنی: دوستدار یار، ظلم و جور دشمن را به امید رسیدن به او تحمل میکند زیرا که برای رسیدن به گنج، خطر مار و برای رسیدن به شادی، غم و اندوه را باید پذیرفت.
مفهوم: هر لذت و خوشی با سختی همراه است.
* نظر نکنی در بستان ............................ صابراند و ضجور.
معنی: آیا نمیبینی که در باغ، هم بید معطر و هم چوب خشک وجود دارد و در گروه توانگران نیز عده-ای سپاسگزار و عدهای ناسپاس هستند و در گروه فقیران هم عدهای صبور و عدهای نالان و ناشکیبا میباشند.
بیت: اگر ژاله هر قطرهای دُر شدی ................... (فعولن فعولن فعولن فعل = متقارب مثمن محذوف)
معنی: اگر هر قطره بارانی که درون صدف قرار میگرفت به مروارید تبدیل میشد، آن وقت مروارید به جهت فراوانی مثل خرمهره در بازار بیارزش میشد.
مفهوم: فراوانی بیش از حد چیزی، موجب بیارزشی آن است.
* مقربان حضرت .................. فَهُوَ حَسبَه.
معنی: نزدیکان درگاه خدای بزرگ و بلندمرتبه توانگرانی هستند که خلق و خوی درویشان را دارند و درویشانی هستند که همانند توانگران، بلندهمت میباشند و بزرگترین توانگران کسی است که به فکر نیازمندان باشد و درویشنوازی کند و بهترین درویشان کسی است که نسبت به توانگران بیاعتنا باشد.
مفهوم: قاضی از دو گروه توانگران و درویشان، هیچکدام را بر دیگری ترجیح نمیدهد. (این مفهوم، نتیجة کلی درس نیز هست)
* پس روی عتاب ...................... نترسند و گویند:
معنی: بعد از آن قاضی صورت خود را به نشانة سرزنش و ملامت از سوی من به سمت درویش برگرداند و گفت: ای کسی که میگفتی توانگران سرگرم مال دنیایی هستند و از یاد خدا غافل میباشند و سرمست سرگرمیهای دنیا هستند. آری گروهی بر همین صفت هستند که بیان کردی. اگر بهفرض باران نبارد و یا همة جهان را طوفان فراگیرد به پشتوانة ثروت و دارایی خود از رنج و سختی درویشان سؤال نمیکنند و از خدای عزیز و بزرگ نمیترسند و میگویند:
بیت: گر از نیستی دیگری شد هلاک .......................... (فعولن فعولن فعولن فعل)
معنی: اگر دیگری به خاطر فقر و نداری هلاک شود من ترسی ندارم (ثروت من باقی است) همانطور که مرغابی هیچگاه از طوفان ترسی ندارد.
مفهوم: وصف حال توانگران بیدردی که فقط به فکر راحتی خود هستند و از حال مردم فقیر بیخبرند.
* قاضی چون سخن .......................... سخن بر این بود:
معنی: هنگامی که قاضی سخن خود را تا به این حد رسانید و بیش از حد سنجش ما سخنپردازی کرد، به قضاوت او رضایت دادیم و از آنچه که گذشته بود چشمپوشی کردیم و بعد از مناظره، راه نرمی و ملایمت را در پیش گرفتیم و برای جبران به سوی یکدیگر رفته و سر و صورت همدیگر را بوسیدیم و پایان گفتگو این چنین بود.
بیت: مکن ز گردش گیتی شکایت ای درویش .............................. (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن)
معنی: ای درویش از گذر ایام و ناسازگاری آن، گله و شکایت مکن. چرا که اگر بر این روش (گلهمندی) بمیری، بدبخت خواهی بود.
مفهوم: دعوت درویشان به قناعت و عدم شکایت
بیت: توانگرا چو دل و دست کامرانت هست .....................................
معنی: ای توانگر وقتی که دلِ مراد یافته و بازویِ توانا داری (آسایش و ثروت داری) از نعمتهای دنیایی استفاده کن و به دیگران نیز ببخش. چرا که خیر دنیا و آخرت نصیب تو میشود.
خودآزمایی درس ششم
ج۱- در نکوهش توانگر، زیرا سخن از قول درویش است و قصد او نکوهش توانگران است. چون قدرت مالی دارند ولی اهل بخشش نیستند. در مقابل، فقیر پولی برای بخشش ندارد.
ج۲- آسایش و تنگدستی یک جا جمع نمیشود. به عبارتی آسایش و فقر با هم امکانپذیر نیست.
ج۳- مصراع اول، وصف حال توانگران و مصراع دوم، توصیف حال درویشان است.
ج۴- الف- عبارتهای کوتاه مانند ۱- قدمی بهر خدا ندهند و درمی بی من و اذی ندهند. ۲- ما در این گفتار و هر دو به هم گرفتار.
ب- تضادهای فعلی: ۱- سیم بخیل ازخاک وقتی برآید که وی در خاک رود.
ج- ایجاز در کلام: ۱- توانگران دخل مسکیناناند و ذخیرة گوشهنشینان و مقصد زایران ......
ج۵- درویشی ظاهری است، اخلاق درویشان را ندارد، گستاخ، پرخاشگر و بدبین میباشد.
ج۶- مصراع اول: توانگران خسیس، و مصراع دوم: افراد راحتطلب و یا وارثان افراد خسیس.
ج۷- الف- قوت طاعت در لقمة لطیف است و صحت عبادت در کسوت نظیف.
ب- از پای بسته چه سیر آید و از دست گرسنه چه خیر.
ج- ما در این گفتار و هر دو به هم گرفتار.
ج۸- هیچکدام را.
ج۹- اگر ژاله هر قطرهای در شدی / چو خرمهره بازار از او پر شدی
ج۱۰- ظاهر درویشی و توانگری نمیتواند معیار و ملاک باشد. آنچه مهم است نفس عمل است – و فقیر باید نسبت به ثروتمندان، بیاعتنا باشد و ثروتمند هم باید بخشش داشته باشد.
ج۱۱- نمونة سجع: الف- اگر قدرت جود است و گر قوت سجود.
ب- از پای بسته چه سیر آید و از دست گرسنه چه خیر.
نمونة ترصیع: الف- به غرت مالی که دارند و عزت جاهی که پندارند .........
ب- قدمی بهر خدا ندهند و درمی بی من و اذی ندهند.
ج- توانگرانند درویشسیرت و درویشاناند توانگر همت.
ج۱۲- جلال آل احمد – جمالزاده – صادق چوبک.
ج۱۳- الف- توانگران را به میسر میشود که مال مزکا دارند.
ب- پس عبادت اینان به قبول نزدیکتر است که جمعاند و حاضر .....
ج- گفتم: مذمت ایشان روامدار که خداوند کرماند.
برچسب : نویسنده : adaberoz بازدید : 208